07/10/93
يكشنبه من و همكارم از امور رفاهي شركت واسه تو و رونيا جون بليط تئاتر حيوانت خواننده جنگل را گرفتيم و عصر كه اومدم خونه مادر جون آماده ات كرده بود و سريع خودمم آماده شدم و با بابا جون رفتيم تئاتر .به شما بچه ها خيلي خوش گذشت و تو و رونيا جون وسط با هر آهنگ مي رقصيديد.آخر برنامه واسه نقاشي بچه ها قرعه كشي مي كردند و به سه نفر جايزه مي دادند. شما بيرون نقاشي كشيديد اما جز سه نفر نبودي عزيزم اما چون شما را صدا نكردند به من مي گي مامان به من جايزه ندادن و كمي بغض كردي تا اينكه جز ده نفري كه فست فود شاندرمن بعنوان جايزه غذاي كودك مي داد شماره ما را هم خوندن و با هم رفتيم كارت مخصوصش را گرفتيم و تو اونجا بعنوان جايزه بهت يه ماشين و يه مداد و سر مدادي دادند.خيلي شب خوبي بود واست و خيلي بهت خوش گذشت. بابايي هم آخر برنامه رسيد و واست دو تا كتاب و يه بازي (ماهي آهنربايي و قلاب) واست خريد.مباركت باشه دختر گل مامان