ها ها هاچی
دیروز ظهر که اومدم خونه دیدم چشمت روز بد نبینه دردانه مامان سرما خورده و شیر مماغش باز شده و هی پشت سر هم عطسه می کنهو گلاب به روتون آب دماغش آویزون می شه خلاصه اینکه کم اشتها شده بود و چیزی هم از صبح نخورده بود.واسه همین هم دوباره بردیمش دکتر.قبل از اون با مادر جووووون الینا را بردیم حمام، بعد که بابایی اومد خونه بردیمش دکتر وقتی رسیدیم مطب اول با آقای دکتر دست داد ، آخه هر کی بهش بگه الینابا من دست بده دستش را دراز می کنه و باهاش دست میده. بعد که دکتر معاینه اش کرد، بهش شربت سرماخوردگی و شربت استانمینوفن داد و اومدیم خونه عمه زهراشینا .صبا هم اونجا بودوازسرعین(رفته بود مسافرت) واسه الینا جونم یه هواپیمای خوشگل آورده بود.مرسی صبا جون.
اميدوارم دختر عزيز تر از جونم ديگه هيچوقت مريض نشه و هميشه سرحال و شاد و سالم باشه. الهي آمين
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی