الیناگلینا

عزیز مامان امسال هم عاشورا و تاسوعا باعث شد 4 روز خونه باشیم . پنجشنبه نهار خونه علی دایی بابا بودیم . نذر شله زرد دارند و نهار هم خانمها دعوتند.ظهر رفتیم عزیز و عمه و مهرسام را برداشتیم و رفتیم خونه دایی اینا. بعد از ظهر هم مجلس ختم رفتیم و برگشتیم خونه. شب هم صفیه خانوم اینا حلیم دعوت کرده بودن و مثل سالهای پیش خونه شیدا اینا بود و شب رفتیم اونجا  . جمعه هم مادرجون اینا دایی داود و ماه آبا اینا را نهار دعوت کرده بود و قیمه درست کرده بود کلی نهار خوردم عاشق قیمه ام مخصوصا قیمه مادر جون.تو هم با هلیا خوب جور شدی با هم کلی خاله بازی کردی.تو مامان می شی و هلیا و خرگوش هم دخترات. شب هم خونه نرگس عمه شام دعوت بودیم...

دختر نازم بزرگ شد ديگه مي خواهد بره كلاس اول.عصر ديروز رفتيم نمايشگاه لوازم التحرير تو كاسپين .يه غرفه مربوط به باباي رونيا بود كه نمايندگي محصولات بيك را داره و همه وسايل هاش بيكه خيلي با حال بود. از اونجايي كه دفتر هات را دايي رضا خريده بود ديگه دفتر نمي خواستيم بخريم . يه جعبه مدادرنگي 24 رنگ خريدي يه پك مخصوص بيك يه دفترچه و مداد و پاك كن و چسب كه كلش شد 52.600 تومن كه 4600 تخفيف داد .از جامدادي هاش خوشت نيومد رفتيم از يه غرفه ديگه كه خانومش هم همكامون بود يه جامدادي از مدلهاي آهنربايي خريدي24000 تومن و دو تا بادكنك خريدي و برگشتي خونه. فردا 29/06/96 هم ماماني مرخصي گرفته و مي خواهيم بريم جشن شكوفه ها روز اول مدرسه...