این روزا
این روزا اين روزاي نازگلم:
.
.
.
.
اين روزا هر چي ازت مي پرسيم و جوابش را نمي دوني چشمات را گرد مي كني و با يه لحن نازي مي گي: آخه من نمي دونم.يا يه كار ازت خواستني:آخه من نمي تونم مي خواهي توجيه كني تا انجام ندي اي بلاچه.
اوشيب و اونيب همچنان لغت هايي هستند كه كشف نكرديم يعني چي.
يه ژست جديد بهمون مي دادي تا عكس بگيري:انگشت اشاره را بگذاريم دهنمون.
اين روزا لباس جديد تنت نمي كني مخصوصا اگه خودمون دوخته باشيم . با تاكيد مي گي .من نمي پوشم اااااااااااا.يعني بي خودي زحمت نكشيد. لباس نو را نمي پوشي مي گي: مال من نيست.مگه اينكه موقع خريدش پيشمون باشي .تازه نظر هم مي دي موقعي كه خوشت نمياد .نه اين نه مال من نيست.
شنبه از سر كار كه اومدم خونه .خيلي هوا گرم بود .ديگه احساس مي كردم دارم از گرما خفه مي شم .تو را كه ديدم قربون صدقه ات رفتم و شروع كردم لباسهام و در آوردم . برگشتي بهم مي گي: مامان چرا بغلم نكردي بوس كني.!!!!!!!!!همونروز عصر بابايي گفت بريم يه بستني بخوريم و الينا را ببريم پارك بازي كنه . تو راه بهت مي گم:الينا داريم مي ريم پارك .تو جواب مي گي :پارك بانوبان.(بانوان)
تو PMC آهنگ مهسا را پخش مي كردند كه واسه دختر كوچولوش خونده . به دايي گفتي : مامانش چقدر كوچولوه مامان من بزرگه.!!!!!!
همونطور كه قبلاً هم گفتم عاشق تماشا كردن كارتوني .ديشب هول هولي شام درست كردم كه زود بخوريم و بريم به عمه زليخا سر بزنيم .داري كارتون نگاه مي كني .مي خوام آماده ات كنم .داد مي زني من نميام تو برو .بعد با هزار دوز و كلك بابايي داره سرت را گرم مي كنه ببره حياط كه ماشين را دربياريد مي گي:مامان تلوزيون خاموش نكني ياااااااااااااا .تو برو سر كار من نميام.
راستي دخترم نمي دونم چطور شد اما آبله مرغون نگرفتي .ديشب بايد بروز مي داد كه نداد.اما جاي تو شبنم گرفته حالا ببينيم اين سري چي از شبنم مي گيري يا نه.البته خيلي هم دلم نمي خواهد مريض و بي حال بشي.به خاطر اينكه الان كوچولويي و اذيتش كمتره پيشگيري نمي كنم.
خیلی جالبه 
چه بهتر که آبله مرغون نگرفتی خاله جون چون خیلی بی حال میشی 
انشالله که هیچ موقع هیچ نی نی مریض نشه 
الهی آمین 
الینا جونم
