اليناالينا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

الیناگلینا

بدون عنوان

1392/10/8 15:42
نویسنده : فاطمه
285 بازدید
اشتراک گذاری

 

دختر نازم مهربونم عشقم اين روزها به خاطر مشغله كاريم نمي تونم مرتب برات از شيرين كاريهاتبنويسم، اما داري بزرگ مي شي و نازتر و قشنگتر از روز پيش و مودب تر و مهربونتر از گذشته .يه تيكه كلام داري كه به هر چيزي كه بهش ذوق مي كني مي گي:آهان فهميدم . مثلا اون روز داشت برف مي باريد ذوق كردي و مي گي :آهان فهميدم داره برف مياد.

بعد از سرما خوردگيت كم غذا شده بودي و بهت كه دو سه قاشق غذا مي دادم مي گفتي دستت درد نكنه ديگه سير شدم .منم كه گير مي دادم بيشتر بخوري مي گفتي:مي خوام كوچولو بشم .يعني ديگه حرف واسه گفتن من نمي مونه.

جديداً اخبار مي گي: مي ري تو جايگاهت خونه مادر جون واي مي ايستي و مي گي تلوزيون(خودت) را روشن كن.بعد كه ما تلوزيون را روشن مي كنيم شروع مي كني به گفتن اخبار.به نام خدا سلام .يه اخبار ديگه را شروع مي كنيم         آخرش هم مي گي:خداهظ(خداحافظ).

وقتي كه ما بين خودمون حرف مي زنيم و به تو توجهي نمي كنيم .با اعتراض مي گي به من تعريف كن،يعني تو هر حال مخاطبتون من باشم.

وقتي از موضوعي خوشحال مي شي مي گي:خوش به حالت.خوش به حال الينا

موقعي كه جمله ات سواليه:مامان شب يا روزه يا شبه يا روز.

در كل ميونه ات با بابايي بيشتر جوره تا من .من خيلي وقتها نقش بابا را بازي مي كنم تا بهم توجه كني و به حرفم گوش بدهي.

علاقه خيلي زيادي به مادر جون داري و واقعا خيسلي دوستش داري .گاهاً كه موقع رفتن ما بيدار مي شي مي برمت بالا و مي ري بغل مادر جون و خدا را شكر اصلا ناراحت نمي شي كه من ازت جدا مي شم.

تو ماشين به بابا گفتي :از من بپرس مامان دوست داري يا ماشين و يا بابا را. بابا از تو مي پرسه و در جواب مي گي : مامان

عاشقتم گلم كه منو از همه بيشتر دوست داري.

رفته بودیم یه جایی که تا به حال با تو اونجا نرفته بودم ،اول اینکه اصلاً احساس غریبی نمی کردی و کامل جواب هر سوالی را می دادی .دوم اینکه وسطا رفتیم دستشویی به من می گی مامان من خیلی خوشحالم مامان منو آوردی خونه غریبه ها. 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

❤خونه نمدی❤
8 دی 92 15:45
مامان با سلیقه سلام اگه میخوای هرکی میاد تو اتاق نی نی خوشگلت انگشت به دهن بمونه یه سر به خونه نمدی بزن کارای تک و شیکی که تو هیچ مغازه ای نمیتونی پیدا کنی منتظرت هستم www.namadi.ir ارسال به سراسر ایران با تشکر خونه نمدی
آدرینا
9 دی 92 14:31
مامان آنیسا
14 دی 92 18:51
قربونش برم با این شیرین زبونیاش دل می بره عزیزم عکس های پست قبلی هم خیلی خیلی قشنگ بود
مامان فرنيا
15 دی 92 8:00
افرين به اين گل دختر كه اينقدر اجتماعي است
مامان فرنيا
15 دی 92 8:01
واي كه اين كم غذايي بچه ها بعد از بيماري چقدر ناراحت كننده است تازه بعد از بيماري كه بايد بهتر بخورن تا تقويت بشن ميرن تو فاز بد غذايي و كم غذايي
مامان فرنيا
15 دی 92 8:02
چقدر دوست داشتم اخبار الينايي گوش بدم
XStqBSFufrCPhWCpq0HfPh95otgIVXPDXP_a0tKqikny4_AW8sOPDM0_mR46BXnK
18 دی 92 16:18
گويندي!!!!!!خوب به دايي جونش كشيده
مامان پارمیس
20 دی 92 21:05
ماشالله به این شیرین زبونیات عزیزم وب پارمیس هم اپه خوشحال میشم تبادل لینک
بابا
22 دی 92 18:30
دست مامان جون درد نکنه که این قدر داره برا دخترمون زحمت می کشه . مرسی
مامان روشا
28 دی 92 9:05
واقعا برگ شدنشون اونم جلوی چشم ما خیلی شیرینه