اليناالينا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

الیناگلینا

شب تولد

1393/8/12 22:23
نویسنده : فاطمه
914 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیطون بلای من.

این دومین ساله که تولدت مصادف با ماه محرم شده و به همین علت ما تولدت را قبل از موعد جشن گرفتیم.امسال خیلی بیشتر از پارسال ذوق تولد داشتی و موقعی که هنوز تصمیم نگرفته بودم  تم تولدت را چی انتخاب کنم از من سراغ تولد می گرفتی. تا اینکه تم مورد نظرم را انتخاب کردم و دست به کار شدم.روز جشن که شروع به تزیین خونه کردم اومدی منو بوسیدی و تشکر کردی خیلی خیلی هم خوشحال بودی و بکوب حرف می زدی .

اما از شب که مهمونها اومدن بگم امسال فقط مادر جونها و عمه ها، خاله ها و دایی جون بودند و دیگه مهمون زیادی دعوت نکردیم .برای شام جوجه و کوبیده درست کردیم که زحمتش را بابایی به کمک عمو بهنام کشید.منم که از روز قبل درست کردن دسررا شروع کردم دو تا ژله رنگارنگ درست کردم با چهار مغز، ژله باوریا، پودینگ موزی و کاکائویی که از همه خوشمزه تر ژله باواریا بود.

از تو بگم که شب واسه خودت یه حکومت خودگردان تشکیل داده بودی و اصلاً به حرف مامان توجه نمی کردی و کلاً مجلس دست خودت بود و هر کاری که دوست داشتی انجام می دادی (انگار که منو اصلاً نمی شناسی).اما خداییش خیلی اذیت نکردی فقط جورابت را در می آوردی و کلاً تو فیلم پا برهنه رقصیدی و من هم حرص خوردم.

مهمونهای عزیزمون هم خیلی زحمت کشیدن و ما را حسابی شرمنده کردن باشه روزی که جبران کنیم.

راستی چون من و بابایی هر دومون فرزند ارشد خانواده ایم .کلاً بچه مون کمه واسه همین هم یه مهمون کوچولو بیشتر نداشتیم اون هم مهرسام بود که پارسال اصلاً نبود.

تقریباً یه هفته طول کشید که سر هم بندی تزیینات تولدت را کامل کنم (پروانه ها را قبلاً آماده کرده بودم) و تو اون یه هفته خونمون حسابی بهم ریخته بود .

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان فرنيا
18 آبان 93 10:24
روز تولد يعني همين ديگه ماماني يعني روز بچه ها كه يكخورده بيشتر ازاد باشن و هركاري خواستن انجام بدن