اليناالينا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

الیناگلینا

بازم مريض شدم

1392/2/21 15:13
نویسنده : فاطمه
341 بازدید
اشتراک گذاری

١٦/٠٢/٩١

دختر ناز مامان يكشنبه كه از سر كار برگشتم،ديدم بغل مامان از پشت پنجره نگاه مي كني و منتظر مني.ولي مثل هميشه كه منو مي ديدي مي خنديدي نبود.خيلي بي حال بودي .بعد اومدي بغلم و گريه كردي. فهميدم  كه مريض شدي بعد از ظهر يه بار  حالت بهم خورده بود و اشتها واسه غذا هم نداشتي.

شب هم علائم مريضي ات بيشتر شد و تب كردي و فقط گريه كردي .انگار كه سرما خوردگيت و دندون در آوردنت باهم تداخل كرده بود .و يه شانسي كه آورديم اين بود كه مامان خونه بود چون غير از شير لب  به هيج چي نزدي.

شب با استانمينوفن(شياف) تبت را پايين آورديم و تونستي بخوابي ولي  طول شب خيلي بيدار شدي ( معلوم بود كه عزيز دلم درد داره).  ماماني هم خيلي غصه دار شده بود كه تو مريض شدي چون نمي توني دارو بخوري و اگه به زور هم بخواهيم بهت بديم حالت بهم مي خوره و هر چي خوردي را بالا مياري.

صبح بابايي قرار بود با همكاراش بروند كوه(چون قول داده بود بره ديگه نتونست كنسل كنه) من هم يه آژانس گرفتم و براي اينكه تنها نمونم رفتم خونه مادر جون .روز سختي بود و تو فقط گريه مي كردي و مي خواستي كه بغل مامان باشي .از بد شانسي من هم زانوم خيلي درد مي كرد و زياد نمي تونستم سر پا بمونم. ولي به خير گذشت

.

 شكر خدا شب دوم ديگه تب نكردي و من هم استانمينوفنت را قطع كردم. صبح هم با اينكه خيلي نگرانت بودم بردم خونه مادر جون و بعد كه زنگ زدم عزيز جون گفت خيلي بهتري و صبحونه خوردي.

                                                      دوستدارت : مامان فاطمه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سارا
12 اردیبهشت 91 14:27
سلام.ایشالا دخمل کوچولوتون زود زود خوب بشه و دیگه هیچ وقت مریض نشه.منم مثل الینا مریضم ولی خوب نشدم.به وبلاگ دخمل منم سر بزنید و برامون نظر بذارید و ما رو خوشحال کنید