تعطیلات عید غدیر

دختر نازم دو روز دیگه تولدته .عشق مامانی به لطف خدا و زحمتهای عزیز و خاله ها داری دو سال را تموم می کنی.چقدر روزها سریع سپری می شوند .انگار همین دیروز بود که مامانی رفت بیمارستان تا دختر نازش را به دنیا بیاره.

عسلم مامانی تصمیم گرفت که تو این تعطیلات واست تولد بگیره که وقت کافی واسه جمع و جور کردن داشته باشه . واسه همین هم چهارشنبه را هم مرخصی گرفتم تا  تدارک تولدت را ببینم .روزجمعه هم واست تولد گرفتیم . یه تولد خودمانی بود، ولی خیلی بهمون خوش گذشت . همون مهمونهای پارسال بود به اضافه یه نفر که امسال به جمعمون اضافه شده (آقا بهنام).

روز پنجشنبه خاله و بابایی بادکنک ها را و  مامانی هم ریسه هاتو آماده می کرد و تو از ذوق نمی دونستی چی کار کنی.بعد تزیینات غذا ها را آماده کردیم  و اینو بگم که طبق معمول مامانی عزیز جون و خاله فریبا را حسابی زحمت انداخته بود و کلی از کارها را به اونا محول کرده بود که همین جا ازشون تشکر می کنم .

تم تولدت را کیتی انتخاب کردم که خیلی خوشرنگ و شاد باشه .آزاده هم زحمت خرید بشقاب و پرینت فایل ها را کشید .از یه ماه قبل داشتم دنبال ریسه و کارت و .. می گشتم که خودم درستش کنم امیدوارم بزرگ که شدی و دیدی خوشت بیاد، خودم که خیلی لذت می بردم هم از درست کردنش و هم از دیدنش بعد از آمادگی.

 روز جمعه واسه شام تولد هم کیک مرغ ، سالاد الویه با سبد خمیری ، حلیم بادمجون ،فلافل و کوکوی ماکارونی درست کردیم  و برای دسر هم سالاد قالبی و شارلوت و ژله سه رنگ  درست کردم . 

شنبه هم عید غدیر بود از اونجاییکه عزیز جون سید هستند صبح مهمون داشتیم و بعد از ظهر هم به مناسبت بازنشستگی دایی مامانی جشن دعوت بودیم و اونجا رفتیم .

١٤/٠٨/٩١