کلمه های جدید
این چند روز که تعطیلات بود و مامانی خونه بود حسابی بازی کردی و خوشحال بودی .کلمه های جدید زیادی هم یاد گرفتی مثلاً: صندلی ، ای بابا، نه بابا، سیب،خوبی ،..و خیلی کلمه های دیگه که وقتی می گیم تکرار می کنی و از همه بهتر به جا بکار بردن ای بابا که خیلی حال می ده.
با آجر بازیهات بسیار ماهرانه مکعب های همشکل می سازی،خیلی خیلی علاقه پیدا کردی تا می گم آجر بازی ، فوری میری کشون کشون سبدش را میاری و می ریزی وسط خونه . و با یه سری از لگو های دیگت که وسطش حروف انگلیسی داره بهم می گی که صندلی درست کن(یه بار همینطوری درست کردم خیلی خوشت اومد).
جدیداً هم با همون آجر بازی ها مامانی یه میکرفون درست می کنه و با هات مصاحبه می کنه.خیلی با مزه جواب می دی سنام (سلام)خودی(خوبی) و موقعی که می پرسم چند ساله ته می گی :٢
١٢/٠٩/٩١
بعداً نوشت:
ديروز يه بازي شيرين با ماماني مي كردي .مي رفتي از كنار كامپيوتر مي دوييدي پيش مامان(من هم جلوي تلوزيون دراز كشيده بودم )صورتم و با دستت نگه مي داشتي و از لب مامان مي بوسيدي. هي تكرار خلاصه اينكه بازي خيلي خوشمزه اي بود.
اين هفته كلاً خودت جيش داشتني مي گي و مامان را واقعاً خوشحال مي كني.طول روز اصلا ً پوشكت نمي كنم فقط شب موقع خواب.