کبریت بازی

متأسفانه وروجک مامان یاد گرفته کبریت روشن کنه . بعد از این نباید کبریت دستت بیفته .چون بلافاصله تا چشم بهم بزنی روشن می کنی.دیشب با صبا یه کبریت آوردی و من فکر کردم با چوب کبریتها داری خونه درست می کنی یهو جیغ زدی، کبریت را روشن کرده بودی و احتمالاً یه کوچولو به دستت خورده بود ولی یشتر گریه ات به خاطر ترسیدنت بود.اما واقعاً خدا رحم کرد که جلوی چشممون این کار را کردی و به ما نشون دادی که بلدی این کار خطرناک را بکنی .دیگه باید خیلی خیلی  مراقب باشیم که از این شلوغ کاریها نکنی.

یه سرگرمی دیگه هم پیدا کردی.دفتر نقاشیت را میاری و دستت را می گذاری و می گی دستم را بکش بعد پات را می گذاری و می گی پام و بکش .بعد از اون امر می فرمایی که پیشی که در حال آب خوردنه بکش .منم یه گربه می کشم که از توی لیوانی که نی توشه آب می خوره(منم هنرمند) بعد می گی هاپو آب و ...و در کل هر چی توی این کائنات باید بکشم که در حال آب خوردنه.

عاشق مهمونی اونقدر از دیدن مهمون خوشحال می شی که نگو.ولی این دلیل نمی شه که اسباب بازی هات را بهشون بدی.موقعی که بچه های دیگه به وسایلهات دست می زنند جیغ می زنی و دعواشون می کنی.جالبه که شب تو خواب هم باهاشون دعوا می کنی "نی نی من نه نه "

ای ناقلاي بد جنس عاشق اینی که منو گاز بگیري بعد که با اون دندونهای موشی ات گاز گرفتی بوس می کنی .بعد دوباره تکرار . اونقدر مامانی را گاز می گیری که بعدش جاش کبود می شه.

حس کنجکاویت برانگيخته  شده روزی حداقل دو بار کابینتی که ادویه جات توش است را باز می کنی و یکی یکی میاری می پرسی این چیه؟بعد اونو می گذاری سر جاش و بعدی؟اونقد هم خوشحال می شی که داری حرف می زنی.بعد مثلا نمك را مياري مي گم نمك ،بعد يه نمك ديگه مياري كه ماماني توي يه شيشه بزرگ ريخته به اونم ميگم نمك قبول نمي كني و مي فهموني كه اون نمك نيست ديگه .

توي تلوزيون به همه آقایون مي گي بابا و به همه خانمها هم مي گي مامان، اما نه اونطوري كه فكر كني ماييم نه يعني رنج سنيشون  با من و بابا يكيه يكم كه پير تر باشه  مي گي عزيزه.به بچه ها هم ميگي ني ني.

 ٣٠/٠٨/٩١