ورود به 27 ماهگی
عشق من ٢٧ امین ماه زندگیت مبارک. گل مامان روزها و ماهها چقدر زود می گذرند انگار همین دیروز بود که مامانی بار و بندیلش را بست و رفت بیمارستان تا دختر نازش را به دنیا بیاره.حالا دخترم ، نازم ، عسلم شده ٢ سال و ٢ماهه.خوشحالم که با همه شیرینیها و سختیها بالاخره تا حدودی از آب و گل در اومدی .
دیروز که خونه بودم واست کیک پختم تا امروز یه جشن کوچولو دور هم
بگیریم .تو هم که عاشق کیک تولدی .امروز هم خامه را آماده می کنم و شبیه کیک تولدش می کنم.منم هنرمند!
بعداً نوشت:
بالاخره كيك دستپخت مامان حاضر شد . عمو بهنام هم برات شمع و فشفشه خريده بود كه روی کیک گذاشتيم اولش يه كم به فشفشه جا
خوردي(به فشفشه مي گفتي آتيش) اما بعد خوشت اومد و خوشحال بودي و ذوق مي كردي آخر سر هم شمع ها را فوت كردي(27 تا شمع براي
هر ماهت يه دونه/سیر شدی به فوت کردن) و به خودت دست زدي قربونت
برم .ان شا ا.. تولد ٢٧سالگي