کارهای قشنگ دخترم
٠٦/٠٩/٩٠
الینای قشنگم این دو روزی که مامانی تعطیل بود خیلی خوش گذشت پنجشنبه که تولد سویل بودیم و کلی اونجا کیف کردی و خوش بودی و از اول تا آخر مهمونی وسط بودی. تازه یه پاپوش هم از مامان سویل هدیه گرفتی.جمعه هم عقد کنان لیدا بود و شب خیلی بهمون خوش گذشت. تو هم که عاشق مهمونی و مخصوصاً جشن و بزن و بکوبی .خلاصه اینکه کلی کیف کردی.اونجا هم نشسته بودی بغل مبینا و شش دانگ حواست به اونایی بود که وسط می رقصیدند.خودت هم دست می زدی و می رقصیدی . من هم می ترسیدم پات زیر کفشهای ٢٠ سانتی خانومها له بشه مدام دنبال تو بودیم( با خاله ها )که خدای نکرده زیر پای اونایی که می رقصند نمونی.
دخمل گلم مگه یه دقیقه یه جا بند می شه . مدام در حال اکتشافه محیط اطرافشه .اگه یه موقع هم جلوت را بگیریم خودت را به عقب پرت می کنی و خدا نکنه که نتونیم بگیریه و سرت بخوره زمین که دیگه گریه ات تموم نمی شه.
جدیدا می ری روی میز و بلند می شی وای می ایستی.ما هم که یهو می بینیمت و همو نطوری که قلبمون از ترس تو دهنمونه می پریم و میاریمت پایین، تو هم کلی ذوق می کنی و دوباره تکرارهمون کار و تکرار و تکرار و ..