خوشحالم
دخترم دیروز بالاخره "خاله" گفت و موجبات خوشحالی خاله ها را فراهم آورد.خاله فریبا هم از خاله گفتنت با موبایلش فیلم گرفته.عسلم خودت هم از گفتنش ذوق زده و خوشحال بودی.
عزیز دلم از دیروز یه کم حالت بهتر شده،دیروز واست یه کم ماهی آورده بودم و می خواستم بدم بخوری دهنت را وا نمی کردی از قبل یادم مونده بود که به زنگ تلفن هول می شی و لقمه آماده را می خوری به خاطر همین هم نقشه کشیدیم که بابایی با موبایلش خونه عزیزاینا را بگیره و ( تلفن هم پیش تو بود) تو هم هول بشی و بخوری و دقیقاً نقشه ام گرفت و تا آخر ماهی با ترفند بهت خوروندیم .
عصر هم رفتیم خونه عمه زهرا و یه کم اونجا حال و هوات عوض شد و یه کم بازی کردی و الان شکر خدا خیلی بهتری .امروز هم با مامانی الو سلام کردی .
٢٧/٠٨/٩١
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی