اليناالينا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

الیناگلینا

عروسی خاله جون

1392/2/14 8:23
نویسنده : فاطمه
727 بازدید
اشتراک گذاری

 تنها عکس الینا با لباس عروس

بالاخره روز عروسی رسید به قول الینا جونم (دیری دیری) و خاله فریبا هم عروس شد و رفت خونه بخت ان شا ا.. خوشبخت بشه (قسمت همه جوونا)و قسمت یکی یه دونه من الینا گلینا بشه.و اما روز عروسی دایی رضا ما را برد خونه عمه زهرا و من شما را پیش عمه گذاشتم و رفتم آرایشگاه تا ساعت ١ آرایشگاه بودم و بعد زنگ زدم عمه جون شما را آماده کنه و با بابایی بیایید دنبال من که بریم آتلیه .بابا صبح تا ظهر کلاس بود و ساعت ١٢:٣٠ اومده بود خونه عمه دنبال تو ، که بابا زنگ زد به من و گفت که تو نمی گذاری لباس عروست را بپوشونن بعد با لباس قرمزی که شب قرار بود بپوشی اومدید دنبال مامانی و رفتیم آتلیه.خوشبختانه تو آتلیه اجازه دادی لباست را عوض کنم و یه عالمه عکسهای خوشگل انداختیم و باز هم شکر خدا همکاری کردی و تونستیم یکی دو تا عکس تکی هم ازت بگیریم.

دخترم تو حیاط تشریفات

 

بعد از ظهر هم تو پیش بابایی موندی و خوابیدی و ما با دایی رضا رفتیم تالار و ساعت ٥ که بیدار شده بودی بابایی تو را آورد و طبق روال نگذاشته بودی بابا لباست را بپوشونه و با بد اخلاقی اومدی تالار که من هم سریع آماده ات کردم و لباست را پوشوندم و منتظر شدیم تا خاله بیاد. شکر خدا عروسی خیلی با حال و خوبی بود و همه چی خیلی عالی و سر وقت بودو به همه خوش گذشت. یه عالمه شلوغ کردیم و رقصیدیم. تو هم گاها می رقصیدی و گاها به من گیر می دادی و بهونه گیری می کردی.اما موقع شام دیگه کلافه ام کرده بودی و خیلی اذیت می کردی با اینکه گشنه ات بود لج کرده بودی و شام نمی خوردی که عمه سیما اومد گرفت از من و تو را برد یه کم چرخوند و حواست را پرت کرد و آرومت کرد (خدا خیرش بده) و تحویل  من داد و نشستی دیگه شامت را کامل نوش جان کردی و حوصله ات اومد سر جاش و شب بعد از حنا بندان عروس آوردیم خونه و خداحافظی کردیم .موقع رفتن خاله چشماش پر شد و گریه کرد و تو دیگه تو عروس گردونی بی خیال نبودی و فقط اول تا آخر گفتی:خاله گرگه کرد.. خاله چرا گریه کرد..؟ 

 

عروس کوچولوی خسته

چند تا عکس هم تو ادامه مطلب می گذارم

٠٨/٠٢/٩٢

کسی ندونه می گه به به چه بچه آروم و ساکتی دیگه خبر ندارند چه شرارت و حکومتی می کردی

نمی گذاشتی کسی بیاد روی سن

حتماً اینجا هم داری فکر می کنی که:ای بابا کی می شه منم عروس بشم و اینجا بشینم.

یه خنده بانمکه الینایی.

الینا در حال بازیگوشی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نسیم-مامان آرتین
9 اردیبهشت 92 10:21
پس مامان فاطمه ما منتظر عکسای عروس کوچولو بودیم
ایشالا خدا خاله جونم خوش بخت کنه وبه خاله هم یه نینی مثل الینا جون بده تا با هم عروسی اون یکی خاله حسابی بترکونن


عكسهاي آتليه را بگيرم حتما مي گذارم
مامان آرشیدا کوچولو
9 اردیبهشت 92 14:45
ای وروجک خوش خنده
بابای داناک
10 اردیبهشت 92 12:55
روز مادر به همه مادرای خوب دنیا و مادر مهربون الینا خانوم مبارک
فهیمه مامان سینا
13 اردیبهشت 92 16:54
به به ...مبارک باشه کی گفته الینا شروره اصلا هم اینجور نیست ...کاملا هم معلومه که دخمل گلی آروم و متین و ساکت بوده
مامان فرنيا
18 اردیبهشت 92 15:34
واي چه دختر نازي چه لباس عروسي ايشالله عروسي خودش عروس خاله جون هم مبارك باشه
مامان فرنيا
18 اردیبهشت 92 15:39
چه خوشمزه است اين دختر با هر رنگ لباسي قيافه اش عوض ميشه
مامان آنی
25 اردیبهشت 92 16:15
ای جانم چه دخمل ناز و خوشگلی هردوتا لباس ها هم بهش میاد ماشاله