اليناالينا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

الیناگلینا

پیشرفت در تاتی

١٦/٠٧/٩٠ عشق مامان الان تو راه رفتن خيلي پيشرفت كرده و مسير طولاني تري را مستقيم مي ره و دور مي زنه وسطها شايد بيفته ولي اصلاً اميدش را از دست نمي ده.موقع تاتي حتماً دستهاش را هم با ذوق تكون مي ده انگار كه از خوشحالي مي خواد برقصه. تازه دخترم چند تا هم كلمه مي گه مثل:باما، ماما، باب، ني ني، بد،اه .     ...
17 ارديبهشت 1392

دو و نيم سالگي

١٦/٠٢/٩٢ دختر گلم امروز دو و نيم ساله شدي.دختر مهربونم روزها يكي پس از ديگري سپري مي شه و تو بزرگتر ميشي و ما مسن تر.خدا را شكر مي كنم كه تو را دارم به خاطر مهربونيت ، سلامتي ات، خانوميت، شاديت و .... اين روزهاشلوغ كاريهات زياد شده،خيلي شيطون شدي واصلاً‌ به حرف گوش نمي دي البته اين شيطوني ها را عمداً انجام نمي دي به خاطر طبيعت بچه گيه تا سر به سر ما بگذاري و انرژيت را تخليه كني. روزي دو تا يا سه تا بستني مي خوري عاشق بستني هستي.همچنان عاشق كارتون ديدني و كار تون هاي مورد علاقه ات:باب اسفنجي ، تام و جري، گوسفند زبله. ترانه هايي را كه دوست داري هم باهاش همخوني مي كني و هم مي رقصي.ديشب يه ترانه از گوگوش پخش ...
16 ارديبهشت 1392

کار مامانی

٢٢/٠٤/٩٠ دختر عزیز تر از جونم، جدیداً خیلی وابسته مامانی شدی وقتی مامانی می خواد بره سر کار دنبال مامانی گریه می کنی و می خوای با مامانی همه جا بری و از مامانی جدا نشی،دخترکم دوستت دارم. منم دوست ندارم یه لحظه از تو دور شم ولی عزیزکم مامانی مجبوره کار کنه و تو را تنها بذاره. با این حال همیشه تو قلب مامانی هستی عزیزم.خیلی بیشتر از اونی که فکر کنی دوستت دارم و مطمئنم که عزیز جون و خاله ها خیلی خیلی دوستت دارن و مراقبت هستند. ...
15 ارديبهشت 1392

دختر کلافه و بی حوصله مامان

  دختر ناز نازی مامان این روزا اصلاًحوصله نداره و مدام بهونه گیری می کنه . نمی دونم علتش چیه ولی احساس می کنم این نزدیکی ها دندون در بیاره.دیروز عصر با همه عمه ها و خاله ها رفتیم پارک بانوان ولی چون بی خواب بود از اولش بهونه گیری کرد تا اینکه به زور بردم  توی جای خلوت و خوابوندمش.مامانی امیدوارم اون دندونهای مرواریدیت خیلی اذیتت نکنه و زودتر در بیان.قربون خودت و دندونهای پنهونت.                                         &nbs...
15 ارديبهشت 1392

صندلی ماشین

نازگل مامان الان یه مدتی است که دیگه رو صندلی ماشینش نمی شینه و زمانی که می خواهم بذارم رو صندلی جیغ می زنه و خودش بیرون می ا ندازه که منو بغل کن .اون موقع که بچه تر بود قشنگ لم میداد و می نشست البته با كمي افاده.    ٢٠/٠٤/٩٠ ...
15 ارديبهشت 1392

عروسک مامانی

١٩/٠٤/٩٠  این عکسهای من با دامن توری است که مامانی ازم گرفته یه کم بی تجربه است و کادر ها را زیاد دقت نمی کنه که عکسهام قشنگتر بشه ولی خوب اميدوارم كه يه مقدار تمرين كنه و درست بشه.     ...
15 ارديبهشت 1392

اليناي عشق ماشين

١٩/٠٤/٩٠ من عاشق رانندگي ام اگه يه كم بزرگ بشم ديگه نمي ذارم ماماني و بابايي زحمت بكشن رانندگي كنند ،خودم اين امر خطير را بر عهده مي گيرم. الان هم دارم تمرين مي كنم. حواسم را پرت نکنید، تمرکز کردم.    ...
15 ارديبهشت 1392

نی نی سرما خورده

  دختر خوشگل مامانی دو سه روز بود که سرما خورده بود و حال نداشت تب کرده بود ، خیلی نگران نانازم شده بودیم.تبش به ٣٩ درجه رسیده بود و نمی تونست هیچی بخوره،بردیم دکتر و بعد از معاینه دکتر گفت یه نوع سرما خوردگی ویروسی،چسبیده بود به من و فقط شیر می خورد بعد از خوردن دارو هاش امروز به لطف خدا یه کم بهتره.  ١٨/٠٤/٩٠   ...
15 ارديبهشت 1392

سوغاتی صبا

  دیروز صبا زنگ زد گفت که دلش برام خیلی تنگ شده ، هفته پیش صبا با مامانش رفته بود قم،وحالا كه برگشته بود مي خواست منو ببينه ما هم رفتیم خونه عزيز  چون صبا اینا اومده بودند اونجا.ما معمولاً همديگه را اونجا مي بينيم .صبا واسمون یه بسته سوهان و یه عروسک( فیل تبل زن)آورده بود .دست صبا درد نکنه .    ١٤/٠٤/٩٠ ...
15 ارديبهشت 1392