اليناالينا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

الیناگلینا

عروسک های خاله جون

١٩/٠٤/٩٠ این عروسکهامو خيلي دوست دارم ، موقعی که من هنوز به دنیا نیومده بودم خاله فريبا جووووووووووونم اينا را واسم بافته تا باهاشون بازی کنم ،آخه خاله فریبام خیلی باسلیقه است و از هر انگشتش یه هنر می باره.ولي هنوز براشون اسم انتخاب نكردم.نمی دونم اسمشون را چي بذارم؟     ...
15 ارديبهشت 1392

نی نی سرما خورده

  دختر خوشگل مامانی دو سه روز بود که سرما خورده بود و حال نداشت تب کرده بود ، خیلی نگران نانازم شده بودیم.تبش به ٣٩ درجه رسیده بود و نمی تونست هیچی بخوره،بردیم دکتر و بعد از معاینه دکتر گفت یه نوع سرما خوردگی ویروسی،چسبیده بود به من و فقط شیر می خورد بعد از خوردن دارو هاش امروز به لطف خدا یه کم بهتره.  ١٨/٠٤/٩٠   ...
15 ارديبهشت 1392

شیرین تر از همه

  دختر عزیز تر از جونم فردا شانزدهم تیر ماه هشت ماهگی ات تموم میشه . الان تقریباً هشت کیلو و ... هستی .ماه پیش که برای کنترل پیش دکترت بردیم اصلاً وزنت اضافه نشده بود ولی این ماه نزدیک فکر می کنم یک کیلو اضافه کردی . دختر نازم وقتی مامانی سر کاره زنگ می زنه و هر روز باهات حرف می زنه و مادر جون بهم می گه که چطوری گوشی را دستت نگه می داری و گوش می کنی .قربون اون فهم و درکت بره مامانی، کی  می خوای برا مامانی شیرین زبونی کنی و با هام حرف بزنی؟   ١٥/٠٤/٩٠ ...
15 ارديبهشت 1392

سوغاتی صبا

  دیروز صبا زنگ زد گفت که دلش برام خیلی تنگ شده ، هفته پیش صبا با مامانش رفته بود قم،وحالا كه برگشته بود مي خواست منو ببينه ما هم رفتیم خونه عزيز  چون صبا اینا اومده بودند اونجا.ما معمولاً همديگه را اونجا مي بينيم .صبا واسمون یه بسته سوهان و یه عروسک( فیل تبل زن)آورده بود .دست صبا درد نکنه .    ١٤/٠٤/٩٠ ...
15 ارديبهشت 1392

دختر ناز نازی مامان

  دیروز مامانی میخواست با دامن توری خوشگل ازم عکسهای خوشگل بگیره اما من اصلاً حوصله نداشتم و از دامن می ترسیدم آخه یه کم زبر بود به بدن لختیم می خورد و من دوست نداشتم اما مامانی با هر ترفندی بود دامن رو پوشوند و ازم عکسهای خوشگل گرفت.همش هم بهم می گفت فرشته مامان چقده خوشگل شدی.    دختر ناز مامان چرا این روزا اینقدر ترسو شدی . دیشب حتی از تابت هم می ترسیدی چه برسه به اینکه بشینی توش، از دامن توری که مامانی واست آماده کرده بود و می خواست ازت عکس بگیره می ترسیدی.مامانی دوست نداره دختر نازش ترسو باشه .باید نترس باشی اونوقت مامانی بهت می گه دختر شجاع .(باشه گلم) 13/04/90 ...
15 ارديبهشت 1392

دلتنگی مامان

سلام دختر نازم. امروز مامانی از همیشه بیشتر دلتنگته.دلم می خواد زودتر عقربه های ساعت بچرخد و ساعت ٣.٥ بشه تا بیام و روی ماهت رو ببینم. عزیز دل مامان ، وقتی مامانی سر کاره، قلبش پیش توه، همیشه دعا می کنه که خدا تو را واسش صحیح و سالم در پناه خودش حفظ کند.قند عسلم  امیدوارم زودتر بزرگ شی و با مامانی حرف بزنی و تو هم درد دل هاتو به مامانی بگی . الان که مامانی داره این چیزها رو می نویسدتو دقیقاً ١٠ روز دیگه ٨ ماهت را تموم میکنی و وارد ماه نهم زندگیت می شی.دوستت دارم دختر نازگلم. ٠٣/٠٤/٩٠   ...
15 ارديبهشت 1392

خاطره

  سلام دوستهای گلم.دیروز عصر وقتی مامان از سر کار برگشت خونه، با خاله ها رفتیم بیرون واسه خرید.من  تو راه بغل خاله فریبا خوابیدم اما ظاهرا وقتي من تو خواب بودم، خاله فریبا یه دست لباس راحتی و مامانی یه تاپ واسم خریده بدون اینکه از من نظر خواهي کنندكه خوشم مياد يا نه(البته بدك نبود)خوشم اومد .    ضمنا تا وقتی مامانی سر کاره، مادر جون و خاله از من نگهداری می کنندتا مامانی بتونه به کارش برسه.بخاطر همین مادر جون و خاله فریبا، خیلی  دوستتون دارم . خاله شعرهای خوشگل واسم می خونه،واسم آهنگ می گذاره ،باهام بازی می کنه،اجازه میده با کامپیوترش بازی کنم،بهم غذا میده و مراقب منه تا ما...
15 ارديبهشت 1392

خواب

  باد آسمان را دیشب تکان داد سه تا ستاره در دستم افتاد بودند آن ها بسیار زیبا یک دانه اش را دادم به بابا آن دیگری را دادم به مادر دیدم که مانده یک دانه دیگر آن را به بالا پرتاب کردم این کارها را در خواب کردم..   ...
15 ارديبهشت 1392

لالایی واسه الینای گلم

  آلا لا لا گلم باشى،   تو آرام دلم باشى   نشینى در کناره مه   نمیرم و برم باشى   آلا لا لا گل سنبل    جهان شد پر گل و بلبل   بیا با مه رویم صحرا   براى هم، بچینیم گل   آلا لا لا، گل لاله   دل از مهر تو خوشحاله   الهى زنده باشى تو   شوى ده ساله، صد ساله       ...
15 ارديبهشت 1392